سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس بسیار به درس و مباحثه علم بپردازد، آنچه را فرا گرفته از یاد نبرد و آنچه را ندانسته فرا گیرد . [امام علی علیه السلام]   بازدید امروز: 0  بازدید دیروز: 1   کل بازدیدها: 3424
 
خود را به که بسپارم؟؟
 

نویسنده: سپیده مهر(یکشنبه 88/4/14 ساعت 8:12 عصر)

پس از آن غروب رفتن اولین طلوع من باش
من رسیدم رو به آخر تو بیا شروع من باش
شمع رو از قصه جدا کن چکه کن رو باور من
خط بکش رو جای پای گریه های آخر من
اسمتو ببخش به لبهام بی تو خالیه نفسهام
خط بکش رو باور من زیر سایه بون دستام
خواب سبز رازقی باش عاشق همیشگی باش
خسته ام از تلخی شب تو طلوع زندگی باش
من پر از حرف سکوتم خالیم رو به سقوطم
بی تو و آبی عشق تشنه ام کویر لوتم
نمی خوام آشفته باشم آرزوی خفته باشم
تو نذار آخر قصه حرفمو نگفته باشم



نظرات دیگران ( )


نویسنده: سپیده مهر(یکشنبه 88/4/14 ساعت 8:12 عصر)

عشق چیزیست که بیشتر از هر چیزی

داشتنش را دوست داریم

و بیشتر از هر چیزی دادنش را دوست داریم

و هیچکس در نمی یابد که عشق همان چیزیست

که همواره داده می شود و پذیرفته نمی شود

 



نظرات دیگران ( )


نویسنده: سپیده مهر(یکشنبه 88/4/14 ساعت 8:12 عصر)


نظرات دیگران ( )


نویسنده: سپیده مهر(یکشنبه 88/4/14 ساعت 8:12 عصر)
تنها

 اسیرتنهایی وغم بودم دلبسته این دو بودم
اما این دو هم منو تنها گذاشتن
خدایا چکنم با این بی کسی.....



نظرات دیگران ( )


نویسنده: سپیده مهر(یکشنبه 88/4/14 ساعت 8:12 عصر)
تنها

تقدیم به تو که ناز چشات حلقه اتصال من به خداست...



نظرات دیگران ( )


نویسنده: سپیده مهر(یکشنبه 88/4/14 ساعت 8:12 عصر)
تنها

یه وقتایی به چشم من از خود من خودی تری
 وقت فروریختن تن تنها امید آخری
یه وقتایی غریبه ای رنگ غروب رفتنی
تو روز ویرون دلم هر چی که ساختی میشکنی
برای من مثل چشام نزدیکی اما دور میشی
 برای بیقراریام فاصله صبور میشی
کجا رو داری میپایی عاقبت نگات منم
منم که توی آسمون طرح چشاتو میزنم
میری یه جا که دست من نتونه پیدات بکنه
نتونه جاده راهشو نثار پاهات بکنه
غریبگی نکن عزیز تو لحظه های بی امید
واسه کسی که وعده رفاقت از تو می شنید



نظرات دیگران ( )


نویسنده: سپیده مهر(یکشنبه 88/4/14 ساعت 8:12 عصر)

تنها

تنهایی ، آرامگاه جاوید من است

و درد و سکوت ، همنشین تنهایی من!



نظرات دیگران ( )

تنها
نویسنده: سپیده مهر(یکشنبه 88/4/14 ساعت 8:12 عصر)

هیچکس با من نیست !...مانده ام تا به چه اندیشه کنم...

مانده ام در قفس
تنهایی...در قفس میخوانم...

چه غریبانه شبی ست... شب تنهایی من!...



نظرات دیگران ( )


نویسنده: سپیده مهر(یکشنبه 88/4/14 ساعت 8:12 عصر)

 

 امروز هم سپیدی موهایم را شمردم

 نامحدودند 

چون زیبایی تو و تنهایی من!!!



نظرات دیگران ( )


نویسنده: سپیده مهر(یکشنبه 88/4/14 ساعت 8:12 عصر)



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ







تنها



|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
خود را به که بسپارم؟؟
سپیده مهر

|| لوگوی وبلاگ من ||
خود را به که بسپارم؟؟

|| اوقات شرعی ||